• شبکه‌ای از ایرانیان که ایران را می‌نویسند ...

  • ویکی ایران انجمن ها حال و آینده در ایران سیاست عدالت در دوران وقاحت

    این تاپیک شامل ‏‫0 صدا و 0 پاسخ دارد.
    ‏‫0 صدا
    0 پاسخ
    • نویسنده
      نوشته‌ها
      • #510 پاسخ
        مهرداد

            با دوستی در گروه اینترنتی صحبتی داشتیم که بخش‌هایی رو اینجا درج می‌کنم؛

            کلبرگ (روانشناس) داستانی در مورد اخلاق مطرح می‌کنه و من سوالی در خصوص عدالت مطرح می‌کنم.
            داستان؛ خانمی در تخت بیماری خوابیده و فقط یک داروی تزریقی می تونه جانش رو نجات بده و پولی در بساط نیست.. همسرش به هر دری زده و پاسخی نگرفته می ره شیشه ویترین داروخانه رو می شکنه و آمپول رو بر میداره… پلیس او رو می گیره…عدالت اینجا چیست؟

            اخلاق و عدالت نکته بسیار مهم و کلیدی در یک جامعه هست و در واقع می شه گفت پایه و بنیان ساختار یک جامعه رو تعیین می کنه…
            به این دلیل که بعد از تعریف اخلاق و برقراری اخلاق و عدالت می رسیم به تعریف برخورد با عمل غیراخلاقی و باز برقراری عدالت… نگرش به اخلاق و نگرش به عدالت می تونه که نشان دهنده ساختار ذهنی افراد یک جامعه باشه و در نتیجه ساختار اون جامعه بر همین اساس بنیان خواهد داشت.
            حال یک سناریوی دیگر؛
            جنگ جهانی اول ایران رو اشغال کردند و قحطی شد و نزدیک به نصف جمعیت ایران از بین رفت، جنگ جهانی دوم ایران رو اشغال کردند و قحطی شد و سه تا چهار میلیون ایرانی از بین رفت … شاه ما رو برداشتند… در ۱۳۲۰ رضاشاه رو مستقیم اومدن برداشتند و در ۱۳۵۷ غیرمستقیم… قبل از این تاریخ ها هم مکرر فرانسه ، روسیه ، پرتقال .. همش در حال غارت ایران بودند… کدام اخلاقی و کدام براساس عدالت بوده؟!
            صدراعظم آلمان غربی ویلی برانت در سال ۱۹۷۰ هنگام بازدید از بنای یادمان قهرمانان گتو در ورشو لهستان زانو زده و یک لحظه سکوت کرد.
            اما کسی در خصوص قحطی جنگ جهانی اول ( دو میلیون کشته در ایران) و جنگ جهانی دوم ( سه میلیون کشته در ایران ) از ایرانیان عذرخواهی نکرد .

            یک راهکار؛
            یک عده اومدن و می گن ما همیشه در مقابل امپریالیسم جهانی تلفات دادیم و باید بایستیم و اقتدار داشته باشیم .. در زمان حال به دلیل اینکه این عده می خوان ایستادگی کنند تلفات زیادی رو جامعه ایران متقبل می شه و این عده می گن دادن تلفات مقتدرانه بهتر از دادن تلفات ذلیلانه هست… عده ای هم مقابل اونها هستند و اونها رو جانی جامعه ایران می دونند… اخلاق و عدالت کجا قرار خواهد داشت؟! اینجاست که می گم اخلاق و عدالت ؛ موضوع بنیادی هستند….
            می نویسه: ” اگه شعاری نباشه، به نظر من عدالت یعنی اینکه در مملکت کوروش بزرگ، یک نفر نباید گرسنه باشه.
            حالا برای محقق شدن این موضوع باید بگردیم دنبال راه کار عملی و موثر ”
            پاسخ:
            خوب نوشتم که امپریالیسم جهانی نمیزاره راه کارت رو پیاده کنی…
            مگر پهلوی ها شعارشون همین نبود….
            بنابراین دو تا موضوع داریم
            یک اینکه عدالت واقعا چیست؟
            دو اینکه چگونه می خواهیم عدالت را پیاده کنیم؟
            من گروه حضوری رشد و ارتقا فردی با شعار بیایید از خود شروع کنیم رو تاسیس کردم و اعلام کردم که شورایی اداره خواهد شد اما سعی می کردم که با دیکتاتوری نظم رو حفظ کنم… هرچی که دوستان با تجربه تر می شدند ما هم اختیارات بیشتری میدادیم تا دموکراسی بتونه پیاده بشه و اینطوری شد که مثل ۵۷ شد…
            آیا در افغانستان دموکراسی برقرار شد؟ با دیکتاتوری نظامی آمریکا ؛ ۲۰ سال جمهوری در افغانستان پا گرفت و از بین رفت… تاکید می کنم با دیکتاتوری آمریکا…
            در ایران تا اومدیم دموکراسی رو تمرین کنیم مصدق کودتا کرد… خوب درسته که شاه اشتباه کرد که بعد از مصدق این تمرین احزاب رو ممنوع کرد اما دید ظرفیتش رو نداریم…
            پس در جامعه ای که دموکراسی رو مردم از طریق احزاب تجربه نکردند دموکراسی امکانپذیر نیست…
            وقتی با احزاب دموکراسی رو تمرین نکردیم با اسلحه گروهک تشکیل می دیم…
            و با این گروهک ها پهلوی رو سرنگون کردیم با پشتیبانی امپریالیسم… پس این عده بعد از ۵۷ هم متوجه شدند که ۱-نمی شه در این کشور دموکراسی برقرار بشه ۲-امپریالیسم هر لحظه در حال تعیین تکلیف برای جامعه ماست
            فعلا این راه حلی هست که به فکرشون رسیده…و منتظر نظرات شماست که آیا این اخلاقی است؟ آیا با این روش عدالت برقرار هست یا نه؟ اگر نه راه پیشنهادی جایگزین شما چیه؟
            در کتاب جامعه شناسی خودمانی نوشته ی آقای حسن نراقی برادر احسان نراقی… نوشته که نهضت در ایران بسیار تجربه شده اما حزب نه… نهضت چای، نهضت شکر… یعنی نه گفتن به چیزی مثل شکر یا چای.. اما حزب یعنی بله گفتن به یک چیزی به یک عقیده و تلاش درست برای اعمال آن… هنوز احزابی در میان اپوزیسیون دیده نمی شه، همشون نهضت هستند … هنوز کسی راه حل جایگزینی ارائه نداده… پس در نبود راه حل جایگزین ، راه حل فعلی بهترین گزینه هست…(این یک جمله مدیریتی هست)
            می نویسه :”اینها قدغن: ۱. دزدی ۲. اختلاس ۳. چشم ناپاکی به مال و جان و ناموس دیگران ۴. درست انجام ندادن کار درست”
            پاسخ : همه ، اینها رو دوست دارن ولی راه حلی برای پیاده کردنشون نداریم …
            می نویسه: “مشکل از نداشتن سیستم است سیستم های جامع و کامل مدیریتی”
            پاسخ: کاملا درسته…
            هیچ کس کامل نیست… اول فکر کنم که گفتیم هیچ کس گرسنه نباشد… بعد دیدیم که امپریالیسم دخالت می کنه و نمیزاره ما به این اهداف برسیم … بعد لازم دیدیم که اقتدار داشته باشیم… برای اقتدار داشتن باید مردم رو بسیج کنیم برای بسیج کردن مردم باید دشمن رو واضح نشون بدیم برای نشون دادن واضح دشمن ناگزیریم اغراق کنیم پس دشمن تراشی پیشه می کنیم و عده ای را با خودمون همراه می کنیم تا اقتدار ایجاد کنیم… تا اینجا سناریو اشکالی داره؟
            نوشتم که هیچ کس کامل نیست بنابراین پهلوی در ضمن اینکه می خواست اقتدار داشته باشه می خواست خوشنام هم باشه بنابراین هم در داخل سعی داشت وجه خودش رو حفظ کنه هم در خارج. بنابراین هیچگاه کارهایی که آخوندها انجام میدن رو انجام نمی داد و در نتیجه اقتدار پوشالی بود و به راحتی از بین رفت…
            آخوندها در حوزه های علمیه شون علاوه بر فقاهت ، وقاحت رو هم آموزش می بینند.. در قرآن آمده که خدا جبار است برخی می پرسند چطور هم رئوف هست هم جبار.. جبار یک واژه منفور است اما وقتی موضوع عدالت مطرح می شود واژه منفوری نیست… وقاحت آخوندها هم در موقعیت فعلی کارراه انداز است برای رسیدن به اقتدار….یعنی برایشان خوشنامی مهم نیست اهداف خودشون رو به هر قیمتی دنبال می کنند… در منطقه کلی موش می دوانند در داخل خفقان ایجاد می کنند و تا حدودی این اقتدار رو به دست آوردند و اگر ادامه بدهند شاید بتوانند مثل چین و روسیه به یک قدرت مستقل تبدیل شوند هرچند که چین و روسیه خوششان نمیاید که ایران مستقل شود اما ازآنجاییکه ایران منابع مالی زیادی دارد احتمال اینکه بالاخره بتواند بعد از اینهمه تلفات به نتیجه برسد زیاد است…
            این دوران به سر خواهد آمد و امیدوارم که در ایران هم شاهد دموکراسی باشیم اما این دوران وقاحت را نیاز داشتیم تا هم مردم با آخوندها آشنا بشوند و هم ایران به یک اقتداری دست پیدا کند…
            نوشتم که هیچ کس کامل نیست یعنی پهلوی کارهای بزرگی کرد اما کامل نبود… آخوندها کارهای بزرگی کرده اند اما کامل نیستند و فساد در جامعه بیداد می کند… اینها دوران گذار هستند که اروپا ۳۰۰ سال پیش طی کرده است (البته جنگ جهانی اول و دوم همین قرن گذشته بود) و برای ما نیز تا زمانی که مردم ، رشد را ، ارتقا را از خود شروع نکرده اند این گذار ادامه خواهد داشت…
            می نویسه: “مدل دکتر مهاتیر محمد مالزی”
            پاسخ: مالزی هم دیکتاتوری های زیادی رو تجربه کرد در ضمن اینکه فرهنگ اونها کاملا متفاوت هست که به این جا رسیدند.

            بله این دوران وقاحت رو نیاز داریم… و هنوز مردم در جشن های عروسی و عزاداری ها آخوند دعوت می کنند……پس هنوز کار داریم… وضعیت افغانستان، پاکستان ، عراق عین ماست…البته ما مدیون پهلوی ها هستیم که از همسایگانمان پیشروتریم…در ضمن اینکه ایران در طول تاریخ، کشور مستقلی بوده و حکومت یکپارچه‌ای داشته اما همسایگان ما تکه هایی از یک کشور دیگر هستند… تاریخ خیلی برای تحلیل به ما کمک می کند…
            در نهایت تاکید می کنم که راه حل ما از خود شروع کردن هست و روشن سازی واژه ها برای خودمان تا به مرور به یک راه حل مناسب بینابینی(میانه) دست پیدا کنیم…

            • این موضوع ۲ ماه پیش توسط نیما اصلاح شده است.
        پاسخ به: عدالت در دوران وقاحت

        − 4 = 1