ویکی ایران › انجمن ها › تاریخ ایران › علم › خیام
- نویسندهنوشتهها
عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل: غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری) (۴۴۰ – ۵۱۷ هجری قمری) که خیامی، خیام نیشابوری، عمر خیام و خیامی النّیسابوری هم نامیده شدهاست، همهچیزدان،فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر رباعیسرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی بود. گرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بودهاست،ولی آوازهٔ وی مدیون رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. رباعیات خیام به بیشترِ زبانهای زنده دنیا برگردانده شدهاست. آوازهٔ وی در غرب بهطور مشخص بیشتر مدیون ترجمهٔ ادوارد فیتزجرالداز رباعیات او به زبان انگلیسی است.
یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان سر و سامان دادن و سرپرستی محاسبات گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظامالملک که در دورهٔ پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۲۶–۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست؛ محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاهشماری میلادی دارد. وی در ریاضیات، نجوم، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجهٔ سوم و مطالعاتش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را بهعنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست.[۱۱] نوپیدا کردن نظریهای دربارهٔ نسبتهای همارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهمترین کارهای اوست.
شماری از تذکرهنویسان، خیام را شاگرد ابنسینا و شماری نیز او را شاگرد امام موفق نیشابوری خواندهاند.صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابنسینا بودهاست، بسیار دور از ذهن مینماید؛ زیرا از دیدِ زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابنسینا را استاد خود میداند، ولی این استادی ابنسینا جنبهٔ معنوی دارد.
نجوم
با توجه به یکی از رباعیات خیام دربارهٔ چرخش جهان و سیارات و حیران و سرگردان بودن آدمی در این میان، بسیاری از پژوهشگران ادبی و علمی باور دارند که خیام سالها پیش از دانشمندان مشهوری همچون گالیله و کوپرنیک میدانسته که سیارات درحال گردش به دور خورشید میباشند. در این شعر اینچنین آمدهاست که:«این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغدان و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم (گردانیم)»
ادوارد فیتز جرالد ترجمهٔ خود از اشعار خیام، شاعر، ریاضیدان و منجم ایرانی را «رباعیات عمر خیام» نامیدهاست. در اهمیت رباعیات خیام همین بس که مارک تواین نیز آن را میستاید؛ مارک تواین در زندگینامهٔ خود نوشتش فاش میسازد که قصد داشتهاست گلچینی از ترجمهٔ فیتز جرالد از رباعیات خیام را، اساس و سرلوحهٔ کارهای خود قرار دهد. در زمان تواین ترجمه فیتز جرالد از اثر خیام، بیاندازه مشهور شده بود، چون روح تقدیر و تقدیرگرایی، قرن نوزدهم میلادی را فراگرفته بود.رباعی پیشنوشته خیام بسیار مورد توجه پژوهشگران بودهاست؛ و اینک ترجمه فیتز جرالد از آن:
«در درون و بیرون، بالا و پایین و پیرامون این جهان هیچ چیزی نیست جز یک نمایش سایهٔ جادویی که در جعبهای نمایان میشود و شمع این نمایش سایهٔ جادویی، خورشید است، دایرهای که ما در آن پیکرههای خیالی هستیم که میآییم و میرویم.»
ادوارد بایلز کاول، دوست و استاد زبان فارسی فیتز جرالد، در همان سالها رونوشت خود از رباعیات خیام را منتشر ساخت و در آن این عبارت را این گونه ترجمه کرد: «تصویر یک فانوس خیال». این استعاره در اینجا شبیه به «سایه بازی» است، اما در اصل به «فانوس خیال» اشاره دارد. نخستین نمونهٔ پروژکتور اسلایدی در اواخر قرن شانزدهم میلادی اختراع شد. آتاناز کیرشر و کریستین هوگنز، به عنوان مخترعان فانوس خیال در جهان شناخته شدهاند؛ مشهور است که کیرشر اصل آن را در سال ۱۶۴۶ میلادی اثبات کرده و هوگنز که دانشمند و نظریهپرداز امواج نور است، یکی از این فانوسهای خیال را در سال ۱۶۵۹ میلادی ساخته؛ یعنی مدتها بعد از این شعر خیام.
گاهشماری هجری خورشیدی
طراحان گاهشماری جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم عمر خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود. اینان به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح گاهشماری یزدگردی به این گاهشمار نوین دست یافتند. گاهشماری جلالی با حفظ سرآغاز و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب گاهشماری هجری خورشیدی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری خورشیدی پیدا کرد.
گاهشماری هجری خورشیدیبر پایهٔ گاهشماری جلالی با مبدأ گاهشماری هجری است. آغاز سال خورشیدی برابر است با نخستین روز بهار. گاهشماری هجری خورشیدی، اکنون در کشورهای ایران و افغانستان گاهشمار رسمی است. این گاهشماری در ایران با تصویب مجلس شورای ملی در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴، گاهشمار رسمی ایران اعلام شد. نام دوازده ماه تقویم خورشیدی در ایران، نامهای باستانی ساسانی امشاسپندان و دیگر ایزدان کیش زرتشتی است.
سرآغاز
سرآغاز گاهشماری هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال پیش از هجرت) برابر با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است.البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز پیش از هجرت محمد (کمتر از یک سال) است.سالها
هر سال در این گاهشماری از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه ۳۰ یا ۳۱ روزه تشکیل شدهاست و براساس گاهشماری جلالی سرآغاز آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این تفاوت که مبدأ آن هجری است. این تقویم برپایه سال اعتدالی خورشیدی است.سال کبیسه
در گاهشماری خورشیدی هر چهار سال (و بندرت هر پنج سال) تعداد روزهای سال از ۳۶۵ روز به ۳۶۶ روز تغییر میکند که به آن سال کبیسه میگویند. میانگین حقیقی زمان سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است که برای جبران کسر اضافی سالها، ضروری است هر چهار یا پنج سال یکروز به ۳۶۵ روز تقویم افزوده شود.فصلها
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است. بهترتیب بهار اولین فصل، تابستان دومین فصل، پاییز سومین فصل و زمستان آخرین فصل است.ماهها
هر فصل ۳ ماه دارد.امروزه طول ماهها در نیمه نخست سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و تنها در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت، به همین دلیل بهار و تابستان اکنون یک هفته طولانی تر از پاییز و زمستان هستند.طول ماههای این گاهشماری در طول تاریخ و در کشورهای مختلف متفاوت بودهاست، ولی از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان بوده است.
اما حرکت تقدیمی زمین موجب می شود در هر ۲۶۰۰۰ سال هم دوره هایی داشته باشیم که مانند امروز بهار و تابستان طولانیتر از پاییز و زمستان هستند و هم دورههایی داشته باشیم که ماههای پاییز و زمستان ۳۱ روزه و ماههای بهار و تابستان ۳۰ روزه شوند که به این ترتیب طول پاییز و زمستان یک هفته بیش از بهار و تابستان خواهد شد.(برای توضیح بیشتر در این مورد نخستین شماره از مجله فیزیک دانشگاه شریف را ببینید)هفتهها و روزها
هر ماه ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه دارد. هر سال با ۱ فروردین اولین روز از اولین ماه فصل بهار آغاز میشود.بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در ۳۰ آذر (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب ۱ دی) رخ میدهد. به بلندترین شب سال شب چله یا یلدا میگویند.
- نویسندهنوشتهها