• شبکه‌ای از ایرانیان که ایران را می‌نویسند ...

  • آخرین بروزرسانی توسط ماریا ۰۵/۰۴/۱۴۰۳ at ۶:۰۰ ب.ظ
    ‫1 صدا
    1 پاسخ
    • نویسنده
      نوشته‌ها
      • #760 پاسخ
        نیما
        مدیرکل

            اصلاحات ارضی یا لغو نظام ارباب و رعیتی، تغییراتی اساسی در نحوه مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی به منظور افزایش بهره‌وری عمومی جامعه بود که به دستور محمدرضا پهلوی و نخست وزیران علی امینی و اسدالله علم به تحقق پیوست. الغای رژیم ارباب و رعیتی برای نخستین بار در تاریخ ایران به عنوان هدف سیاسی یکی از ارکان حزب دموکرات (دوران مشروطه) مطرح شد. مالکیت زمین‌های کشاورزی از دست فئودال‌ها یا مالکان بزرگ به خرده مالکی و توزیع مجدد آن بین کشاورزان، با تصویب قانون اصلاحات ارضی و سپس قوانین اصلاحی و آیین‌نامه‌های آن، از جمله اصلاح قانون اصلاحات ارضی، آیین‌نامه اجرایی قانون اصلاحات ارضی، قانون تقسیم و فروش اراضی مورد اجاره به زارعین مستأجر و قانون الحاق هشت ماده به آیین‌نامه اصلاحات ارضی طی سه مرحله انجام گرفت. اصلاحات ارضی نخستین اصل منشور انقلاب شاه و مردم بود.

            تغییر مناسبات ارباب و رعیت در ایران و اصلاح در مالکیت زمین‌های کشاورزی، مراتع و منابع آب در سراسر دوران مشروطه از دغدغه‌های قانونگذاران بود و بارها قوانینی برای اصلاح این وضعیت تصویب شد. شخص محمدرضا شاه نیز بارها از لزوم اصلاحات ارضی سخن گفته بود و پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بسوی عملی ساختن این خواسته گام برداشت. به اشاره او، مجلس شورای ملی طرحی برای اصلاحات ارضی تدوین کرد.

            پیش از اصلاحات ارضی، پنجاه درصد از زمین‌های کشاورزی در دست مالکان بزرگ، بیست درصد متعلق به اوقاف و در دست روحانیون، ده درصد متعلق به شاه بود و بیست درصد باقی‌مانده به کشاورزان تعلق داشت. پیش از اصلاحات ارضی به دستور شاه هجده هزار روستا را در فهرستی درآوردند که زمین‌هایشان می‌بایستی بین روستاییان تقسیم شود.

            شاه که در برابر مالکان بزرگ و روحانیون مجبور بود اصلاحات ارضی را به عقب بیندازد، در سال ۱۳۳۸ (۱۹۵۹ میلادی)، تصمیم گرفت به اصلاحات اجتماعی – اقتصادی دست بزند و بر این اساس از منوچهر اقبال نخست‌وزیر وقت خواست که پیش‌نویس لایحه اصلاحات ارضی را برای عرضه به مجلس آماده کند. وزیر کشاورزی در آن زمان جمشید آموزگار لایحه‌ای برای اصلاحات ارضی به مجلس تقدیم کرد. مالکان بزرگ که نماینده مجلس بودند این لایحه را به سود خود تغییر دادند و آموزگار را به باد انتقاد گرفتند که اصلاحات ارضی در سر آمریکایی‌ها وجود دارد.

            به هر روی این لایحه تغییر یافته از تصویب مجلس که اکثریت آن را مالکان تشکیل می‌دادند گذشت. در ۱۶ ژوئیه ۱۹۶۰ محمد رضا پهلوی این لایحه را امضا کرد و گفت که این نخستین گام ما در این سوی است لایحه‌های دیگری را برای اصلاحات ارضی خواهم آورد و به همه‌پرسی خواهم گذاشت تا ملت ایران دربارهٔ آن تصمیم بگیرند. این نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلسی گذشت که اکثریت آن را مالکان تشکیل می‌دادند. به همین جهت قانون مزبور منافع مالکان را تأمین کرد؛ بنابراین قانون، هر مالک می‌توانست تا ۴۰۰ هکتار زمین آبی یا ۸۰۰ هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد. در مجموع، مجلس راه‌هایی را پیش‌بینی کرد تا جایی که بتواند مانع از تحقق واقعی اصلاحات ارضی شود و به جانب داری از منافع مالکان پرداخت.
            ..
            .
            .
            پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ برابر با ۱۹۷۹ در ایران و به روی کار آمدن حکومت جدید، روند اصلاحات ارضی به‌طور کلی دستخوش تغییر شد. شورای نگهبان جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۶۳ اجرای قوانین اصلاحات ارضی را مخالف با شریعت اسلام تشخیص داد و روند اصلاحات ارضی به‌طور کلی متوقف شد. هفت سال بعد، مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۲ خرداد ۱۳۷۰ ادامه روند اصلاحات ارضی را قانونی اعلام نمود و در نهایت در ۳ بهمن ۱۳۸۱، شورای اصلاحات ارضی مرکز تعیین تکلیف باغ‌های مشمول مواد ۲۷ و ۲۸ آیین‌نامه اصلاحات ارضی را نیز مشمول مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجاز دانسته و روند تعیین تکلیف امور باقی‌مانده اصلاحات ارضی از سر گرفته شد. در حال حاضر سازمان امور اراضی تنها متولی تعیین تکلیف امور باقی‌مانده اصلاحات ارضی در کشور می‌باشد و کارشناسان اصلاحات ارضی مستقر در دفتر ساماندهی و توسعه اراضی این سازمان، آخرین متولیان اصلاحات ارضی در ایران هستند.

            سازمان امور اراضی بخشی از وزارت کشاورزی سابق جمهوری اسلامی ایران است. این سازمان در حال حاضر زیربخشی از وزارت جهاد کشاورزی می‌باشد و به واگذاری اراضی جهت طرح‌های تولیدی کشاورزی وغیر کشاورزی مثل صنایع وامور مربوط به اراضی زراعی و باغی و حفاظت از آن‌ها می‌پردازد.

            برگرفته از ویکی پدیا

          • #761 پاسخ
            ماریا

                هنگامی که بدون مطالعه کامل و برنامه ریزی درست، اصلاحات ارضی پیاده شد. کشاورزان ایران از گذشتگان خود نیاموخته بودند بنابراین کشاورز نبودند بلکه کارگر بودند . به این صورت که هر کدام زیر نظر خان و مباشر خان بخشی از کار را انجام می دادند و توانایی و مهارت کل کار کشاورزی را نمی دانستند. به طور مثال یکی بذر پخش می کرد. یکی آخور گوسفندان را نگهداری می کرد. یکی آبیاری می کرد. یکی اسب دار بود… هنگامی که زمین ها بین این کارگران به عنوان کشاورزان تقسیم شد، همه بدون کار شدند. چون کشاورز نبودند همانطور که نوشتم کارگر بودند… ناگزیر زمین هایشان را به همان خان ها فروختند و برای کارگری به شهرها مهاجرت کردند…

            پاسخ به: اصلاحات ارضی

            5 + 3 =